چشم هایم را می بندم، زمان را متوقف می کنم، مسافت ها را از بین می برم، و تو را تا ابد در آغوش می گیرم، دلم برای آغوش گرفتنت تنگ است

صفحه ی نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو ماهانه
عناوین مطالب وبلاگ
حرفه ای ترین قالب هاي وبلاگ
استخاره
نسل سوخته
حرفــــِ دل یکــــ جان فدا
DVB CARDS
تبسم
مترسک
فریاد خاموش
روستای زیرک اباد
روستای کوشه
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جملات بی انتها و آدرس moji.s.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 49
بازدید ماه : 860
بازدید کل : 18874
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 186
تعداد آنلاین : 1

امکانات جانبی
theme-designer.com
جــــمـــــلات بـــــی انـــــتــــــــــهـــــــا
.تو کی باشی...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, و 11:42 | +

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر،

شخصیت من چیزیه که من هستم،

اما برخورد من بستگی داره به اینکه :

" تو " کی باشی ...
 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.وقتی عصبانی هستی...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, و 20:27 | +

وقتی عصبانی هستید،
مواظب حرف زدنتان باشید؛
چون عصبانیت شما فروکش خواهد کرد
ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند برای همیشه...!

 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.چشم...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, و 10:42 | +

 

چشم هایم را به بیمارستان می برم.. نمی دانم چه مرگشان شده!
هر شب در خواب جایشان را خیس می کنند…!



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.زندگی...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, و 10:38 | +

 

زندگی کوتاه است
زندگی؛
در همان کوتاهی زیباست
در همان کوتاهی است که من
باید انسان باشم
که تو، باید انسان باشی
او انسان باشد
و ایشان انسان باشند!
کودکی کوتاه است
نو جوانی کوتاه
وقت کوتاه است
برخیز
برخیز و انسان باش!
دست بردار
از آن
همهمه وهم انگیز
باز کن چشم
باز کن گوش
ببین!
مادران در راه اند
خواهران در راه
همسران منتظرند
شوهران دل نگران
زندگی کوتاه است
راه پر پیچ
دست بردار
از این
نغمه بیخبری
پندار مکن
کز همه سر تری
ماه میبیند!



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.کاریـ به کار عشقـــ ندارمـ!...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, و 10:12 | +

  

کاریـ به کار عشقـــ ندارمـ!





من هیچـ چیز و هیچ کسیـ را دیگر


در این زمانــه دوست ندارمـ


انگار این روزگار چشمـ ندارد منـ و تو را


یک روز خوشحالـــ و بیـ ملال ببیند


زیرا هر چیزیـ و هر کسیـ را


که دوستتر بداریــــ


حتی اگر یک نخ سـیگار یا زهرمار باشــد


از تو دریغ میکند...


منـ با همه وجودمـ


خود را زدمـ به مردنـ تا روزگار، دیگر


کاری به کار منـ نداشتـــه باشد!


این شعر تازه را همـ


ناگفته میگذارمـ...


تا روزگار بو نبرد...


گفتمـ که


کاریـ به کار عشقـ ندارم
ـ!



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.عشق صدای فاصله هاست ...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, و 19:48 | +

زبان عشق را عقل نمیفهمد ذهن و دل دو قطب دور از هم اند.

فاصله بین ذهن و دل ، عقل و عشق ، منطق و زندگی عظیم ترین فاصله است.

دیوانگی عاشق بیماری نیست درواقع او تنها انسان تندرست است.

تنها انسان جامع و یگانه انسان مقدس . . .

فاصله دیواریست از جنس فراق ، فاصله دلگیر است.
اگر این دل تنگ است به امید روزی است که همه فاصله ها محو گردد.
 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.اواز رنگ ها
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, و 14:37 | +

 

هيچ وقت


هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد


امشب دلي کشيدم


شبيه نيمه سيبي


که به خاطر لرزش دستانم


در زير آواري از رنگ ها


ناپديد ماند ......



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.عیدتون مبارک...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, و 14:0 | +

بهار آمد تا بگوید :

حتی اگر نمی شود که همیشه سبز ماند ،

ولی می توان دوباره و دوباره و دوباره ،

سبز و پر شکوفه و پر از جوانه شد ... 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, و 13:51 | +

پشت هر کوه بلند .
سبزه زاریست پر از یاد خدا .

و در ان باغ کسی می خواند ....

که خدا هست دگر غصه چرا .؟!

ارزوها دارم در این سال جدید....

کاش ....

خورشید رهایت نکند .

غم صدایت نکند

ظلمت شام سیاهت نکند

وتورا از دل انکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند

امین یارب العالمین 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.بهار...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, و 13:38 | +

 

زندگی ات، با گریه ی تولدت شروع شد ...

سعی کن ؛ سر آخر با خنده ی وداع تو، و گریه وداع اطرافیان

به پایان که نه، به شروع زیبای دیگری متصل گردد ...

و اگر چنین زیستی ، یک روزِ سال که نه ، بلکه هر روزش برایت عید بوده است و مبارک ...



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.تبریک...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : دو شنبه 29 اسفند 1386برچسب:, و 10:25 | +

لحظه اي که سال تحويل ميشه ... تنها لحظه ايه که بي منت به من لبخند ميزني ... کاش هر ثانيه براي من سال تحويل باشه تا لبخند هميشه مهمون لباي سرخت بمونه... سال نو مبارک دوستان گلم 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.فصا بهار می آید...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, و 7:59 | +

فصل بهار می آید

ما ، بهترین فصل برای من فصل با تو بودن است

من در این فصل در آغوشت شل می شوم

گرم می شوم مثل کوره

صدای خش خش قلبم زیر پای بوسه هایت پخش می شود

شبهایم بلند می شود در بازوانت

فصل با تو بودن بهترین فصل سال است ..
.



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.همیشه دیر می‌فهمیم!
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 11:13 | +

 

همیشه دیر می‌فهمیم!
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد:
یک لحظه آفتاب در هوای سرد غنیمت می‌شود.
خدا در مواقع سختی‌ها تنها پناه می‌شود.
یک قطره نور در دریای تاریکی همه‌ی دنیا می‌شود.
... ... یک عزیز وقتی که از دست رفت همه کس می‌شود.
پاییز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگ‌تر می‌شود…

امروز به همه چیز خوب بنگر، 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.بهار...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 11:8 | +

ما ه من ، غصه چرا ؟!

آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت ،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست ! 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.زندگی...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 11:4 | +

زنـدگــی…
ارزش آنرا دارد که به آن فکـر کنی

زنـدگــی…
ارزش آنرا دارد که ببویی‌اش چو گل، که بنوشی‌اش چو شهد

زنـدگــی…
بغض فـروخورده نیست، زندگی داغ جگـــر گـــوشه نیست

زنـدگــی…
لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است، زندگی شوق تبسم به لب خشکیده است

زنـدگــی…
جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ

زنـدگــی…
دست نوازش به ســر نوزادی است، زندگی بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست

زنـدگــی…
شـــوق وصال یار است، لحظه دیدار به هنگامـــه یاس، تکیه زدن بر یــار است

زنـدگــی…
چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است

زنـدگــی…
مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است

زنـدگــی…
قطعه ســرودی زیباست که چکاوک خواند که به وجدت آرد به ســــرشاخه امید و رجا، زندگی راز فـروزندگی خورشید است، اوج درخشندگـــی مهتــاب است

زنـدگــی…
شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است

زنـدگــی…
طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است، درک چرا بودن است،

زنـدگــی…
مزه طعم شکلات به مذاق طفل است… به، چقدر شیـــرین است!

زنـدگــی…
خاطــــره یک شب خوش، زیـــر نور مهتاب، روی یک نیمکت چـــوبی سبـــز، ثبت در سینـــه است

زنـدگــی…
خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه

زنـدگــی…
گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است

زنـدگــی…
هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد، زندگی را باید، قدر بدانیم همه… 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.گل...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 10:59 | +

گل وجودت را با نور حقیقت آشنا کن و با قطره های پاکی، آبیاری; آن گاه تنها ترین تنهایان هم که باشی عطرت همه جا می پیچد... 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.عشقم...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 10:19 | +

چه ناحق کشتی عشقم را
درد و دل هر شبم را
نگاه خسته ام را
باور بی تردیدم را
حرف های عاشقانه ام را
خود سوختم و ساختم
تا رسوا نشود عشق من با تو
اشک های در مانده ام را
آغوش گرمم را
چه دردناک است آنکه بیهوده خاموش شود
ندانستم گناه خوبان چه بود
بدها را پسندیدی 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.طوفان...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, و 10:16 | +

طوفان آغاز رفتن توست
شبهای بی فروغ بعد از توست

آغازی بی پایان که مرگ
آخر قصه خود شاهنامه است
من می شوم مجنون دردمند

تو همان یاغی قصه هایی
که شب درد را هدیه می دهی 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.اشیانه...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, و 17:31 | +

 

بگذار تا بر شاخه درخت تو آشیانه کنم

و هر هر روز پرواز کنم و بر آغوشت بنشینم

در خمّ ابروی تو پنهان شده تا وقتی‌ نگاهت مرا جستجو میکنند

آهسته در چشمانت بنشینم و بر مردمک چشمانت آزادانه بگردم

وقتی‌ لبخند زدی عاشقانه‌ در لبخند زیبایت غرق شوم 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.رفاقت...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, و 16:42 | +

خدا که فقط خدای آدمهای خوب نیست.....

خدا ، خدای آدمهای خلافکار هم هست وفقط خود خداست که بین بندگانش فرق نمی گذارد.

فی الوقع ، خداوند اند لطافت ، اند بخشش ، اند بی خیالشدن ، اند چشم پوشی و اند رفاقت است .
...
رفیق با مرام همه چیزش را پای رفاقت می گذارد .
 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, و 12:52 | +

 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.فاصله...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, و 9:31 | +

خسته شدم از این همه فاصله
چیکار کنم دسته خودم نیست ،دله
خسته شدم بس که سر رات بودم
همدم گریه ها و غمهات بودم
شادی و خندهات مال دیگرون
پاسم دادی به دامن ای و اون
خسته شدم بس که به پات نشستم
دیدی غرورمو برات شکستم
چیزی نمونده دیگه از غرورم
اشکی نمونده واسه چشم کورم
حالا دیگه توی نبودن تو
گریه نمیکنم ،دیگه صبورم

 hamid zia 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.لعنـــــــــــــــت...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, و 11:59 | +


 

لعنـــــــــــــــت به همه ضرب*المثل*های جهان
که هروقت لازم*شان داری،
برعکس از آب درمی*آینــــــــــــد...
مثلا همین حــــــــــــــــــــالا
که من تو را می*خواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن استـــــــــــــــــــ..... 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.می نویسم...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, و 11:22 | +


 

می نویسم چنان زیبایی
که صخره ها سر راهت آب می شوند
تا با تو راهی دریا شوند
کرجی ها به صخره پناه می برند
تا پیشت بمانند و
به بستر دریا نیفتند
می نویسم چنان زیبایی
که تمامی آب ها دهانهی دریا جمع می شوند
تا ورود تو را ببینند...
ای رود
انگشتت را به من ده
به ساحل شعرهای من قدم نه
نمی توانم از تو چنان بگویم که دفتر اشعارم تر شود
انگشتت را به من ده
بر پلّه های دفتر من قدم نه
میخواهم گل هایی در شعرم بروید
که کرک ملتهبش را زیر سرانگشتانم حس کنم. 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



.کسی نمی داند...
نویسنده : مجتبی در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, و 11:3 | +

نه نمی دانی...!
هیچکس نمی داند...!
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد...!
نمی دانی...!
کسی نمی داند.....!
این آرامش ظاهــــــر و این دل نـــــــا آرام...!
چقدر خسته ام میکند...! 



:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
.:: ::.



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.

شارژ ایرانسل

فال حافظ