چنگیز می شوم که سلاخی کنم تمام دیروزهای قشنگم را که بتازم بر تمام قاصدکهای مهاجری که از تو خبر می آورند ... امروز با همه ی دنیا قهرم اما تو صدایم کن برمی گردم ...
سادگی کودکانه ام را می بینی؟!!!!!
نظرات شما عزیزان:
آجی کوچیکه 
ساعت12:22---22 اسفند 1390
نشسته ام زیر درخت ممنوع و اشک میریزم
حوا شده ام ! ... برایم هم سیب است هم آدم است ...
ببینم خدا حواسش نیست ؟
بگویم خدا شیطان شده ام !!!
سجده چرا ؟ بگذار پرستشش کنم.
آجی کوچیکه 
ساعت12:10---22 اسفند 1390
اوخی
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->